نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





عنوان این مطلب با خودتون.....

وقتی گریه کردیم گفتند: بچه است!

وقتی خندیدیم گفتند: دیوانه است!

وقتی که جدی بودیم گفتند: مغروره!

وقتی که شوخی کردیم گفتند: سنگین باش!

وقتی که حرف زدیم گفتند: پر حرفه!

وقتی که ساکت شدیم گفتند: عاشقه!

حالا هم که عاشق شدیم میگن: گناهه!!!


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 10:11 | |







فاصله ها

روی قلبی نوشته بودند شکستنی است، مواظب باشید!

ولی من روی قلبم نوشتم: شکسته است راحت باشید!

چه شباهت متفاوتی بین ماست!

تو دل شکسته ای.....

من دلشکسته ام......

حرفی نزن!طاقت جنجال ندارم!

بد جور شکسته است دلم، حال ندارم.

در های قفس باز و دلم عاشق پرواز، از حس پریدن پر و بال ندارم.

می خواهم فاصله هارا بشکنم تا به تو برسم، ولی افسوس!

فاصله ها درست بر عکس دل ها

شکستنی نیستند......


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 10:4 | |







مفهوم زندگی

زندگی چیست؟

اگر خنده است چرا گریه می کنیم؟ اگر گریه است چرا می خندیم؟

اگر مرگ است چرا زندگی می کنیم؟ اگر زندگی است چرا می میریم؟

اگر عشق است چرا به آن نمی رسیم؟ اگر عشق نیست چرا پی آن می رویم؟


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 10:0 | |







سوء تفاهم

این یه داستان زیباست

حتما حتما حتما برید بخونیدش

بهش نظر بدین

اگر نخونین پشیمون میشید......


ادامه مطلب

[+] نوشته شده توسط سمیرا در 23:40 | |







شاملو

 

                                    دست هایم خالی اند

           جای خالی دست تو را هیچکس

                                      برایم پر نمیکند

   راست می گفت شاملو:

     "دست خالی را باید بر سر کوبید"


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 22:45 | |







عاشق

غمگینم .......

همانند دلقکی که روی صحنه

چشمش به عشقش افتاد

که با معشوقش به او می خندید!


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 22:40 | |







خود کشی

 

 

 دیگه بریدم به مولا!              

یه گوشه دنج....

یه نقطه....

یه عالمه بغض ......

یه دنیا حرف......

یه دل شکسته......

و بی نهایت خاطره.....

کافی است این ها برای جوان مرگ شدنم!


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 22:35 | |







ناکامی

روی تخته سنگی نوشته بودند:

اگر جوانی عاشق شد چه کند؟

من هم زیر آن نوشتم:

باید صبر کند.

برای بار دوم که از آنجا گذر کردم،زیر نوشته ی من کسی نوشته بود:

اگر صبر نداشته باشد چه کند؟

من با بی حوصلگی نوشتم:

بمیرد بهتر است!

برای بار سوم  که از آنجا عبور می کردم انتظار داشتم زیر نوشته ی من نوشته ای باشد،

"اما زیر تخته سنگ، جوانی مرده یافتم!!!!"


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 22:25 | |







خدایا.....

خدایا.....!

دستانی را در دستانم قرار بده

که پاهایش با دیگری پیش نرود.....


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 19:50 | |







عشق چیست؟

 

به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید

به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید

به باد گفتم عشق چیست؟ وزید

به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید

به گل گفتم عشق چیست ؟ پرپر شد

و به انسان گفتم عشق چیست؟اشک از چشمانش جاری شد و گفت:

"دیوانگی است"


[+] نوشته شده توسط سمیرا در 19:15 | |